حرف ش
|
|
• حرف ش • شاخ به شاخ کسی گذاشتن : با قوی تر از خود ، مجادله کردن . • شاخ و شانه کشیدن : تهدید کردن . • شاهنامه آخرش خوش است : باید در انتظار پایان کار بود . • شتر دیدی ، ندیدی : آنچه دیدی ، نادیده انگار . • شتر سواری و دولا دولا : کار مهم و بزرگ را در نهان نمی توان انجام داد . • شریک دزد و رفیق قافله : آدم دو رو و منافق . • شش ماهه به دنیا آمده : در کارها زیاد عجله می کند . • شکمی از عزا در آوردن : بعد از گرسنگی طولانی ، غذایی گوارا خوردن • شلم شوربا : بی نظم و ترتیب . • شمشیرش به ابر می رسد : مقتدر و تواناست . • شنیدن کی بود مانند دیدن : شنیده ها را نباید باور کرد . • شورش را در آوردن : زیاده روی و از حد گذشتن . • شیر خشتی مزاج است : با همه کسی می تواند زندگی کند . • شیر مرغ : چیز نایاب . • شیره به سر کسی مالیدن : کسی را به ناچیزی خرسند کردن . • شیری یا روباه : کامروا باز گشته ای یا ناکام ؟
نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 18 دی 1401برچسب:, |
|
|
|